نوشته شده توسط : شاهین ناجا

۱۰مت گرم

۹کرتم

۸شیشتم

۷ترتم

۶شه ی عرقتم

۵چرتم

۴کرتم

۳تارمی

۲ست دارم

۱دنیا 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

سلام،خوبی؟يه سؤاله جنسی داشتم روم نميشه از کسی بپرسم،تنها کسی که ميتونه کمکم کنه تویي، فقط خواهش ميکنم به کسی نگو.

.

.

.

.

جنسه شلوارت چيه؟ 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

تو مثل خورشيد ميموني ميدوني چرا؟

.

.

.

.

.

چون از نگاهه اول معلوم بود که از پشت کوه اومدي

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

دعاي پاس کردن ترم:

الهي ادرکني پاساً ترمي ، به نمرتاً دهي و گاهاً دوازدهي. حفظاً من مشروطي و فلجاً استادي. و لغواً امتحاني

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

عزراييل ميره سراغ تركه. تركه خودش رو ميزنه به مردن!

بقیش تو ادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 635
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 31 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عيالتان را دوست داريد ؟

الف) به اندازه تعداد سکه هاي مهريه اش
!ب) به اندازه تعداد قطعات جهيزيه اش
!ج) به اندازه تعداد صفر هاي جلوي مبلغ موجودي حساب بانکي اش
!د) به اندازه تمام ستاره هاي آسمان در روز

چه عاملي سبب شد تا شما به خواستگاري عيالتان برويد ؟

الف) جووني کردم
ب) سادگي کردم
ج) گول خوردم
د) من که نرفتم خواستگاري ، اون اومد

 

بقيه ادامه مطلب....



:: بازدید از این مطلب : 606
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 27 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

جك از يک مزرعه‌دار در تکزاس يک الاغ خريد به قيمت ۱۰۰ دلار. قرار شد که مزرعه‌دار الاغ را روز بعد تحويل
 بدهد. اما روز بعد مزرعه‌دار سراغ جك
 آمد و گفت: «متأسفم جوون. خبر بدي برات دارم. الاغه مرد.»
 جك جواب داد: «ايرادي نداره. همون پولم رو پس بده.»
 مزرعه‌دار گفت: «نمي‌شه. آخه همه پول رو خرج کردم..»
جك گفت: «باشه. پس همون الاغ مرده رو بهم بده.»
 مزرعه‌دار گفت: «مي‌خواي باهاش چي کار کني؟»
 جك گفت: «مي‌خوام باهاش قرعه‌کشي برگزار کنم.»
 مزرعه‌دار گفت: «نمي‌شه که يه الاغ مرده رو به قرعه‌کشي گذاشت!»
 جك گفت: «معلومه که مي‌تونم. حالا ببين. فقط به کسي نمي‌گم که الاغ مرده است.»
 يک ماه بعد مزرعه‌دار جك رو ديد و پرسيد: «از اون الاغ مرده چه خبر؟»
 جك گفت: «به قرعه‌کشي گذاشتمش. ۵۰۰ تا بليت ۲ دلاري فروختم و 998 دلار سود کردم.»
 مزرعه‌دار پرسيد: «هيچ کس هم شکايتي نکرد؟»
 جك گفت: «فقط هموني که الاغ رو برده بود. من هم ۲ دلارش رو پس دادم.»
 هميشه در هر شكستي يك فرصت جهت بهره‌برداري هست



:: بازدید از این مطلب : 604
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 27 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

صدها سال است که انسان ها به پخش شایعه می پردازند . در بعضی موارد برای اهداف خاص و در موارد دیگر تنها برای شوخی و سرگرمی . در سال های اخیر با گسترش اینترنت و به خصوص انفجار اشتراک اطلاعات با وب 2 و ابزارهایی مثل یوتیوب و توییتر پخش شایعه و قابل باور کردن آن بسیار آسان تر شده است .
در این مطلب به 10 شایعه بزرگ تاریخ وب که خیلی ها در سراسر جهان آن ها را باور کرده بودند می پردازیم .

 


1 – هیولای مونتاک (200

 

5tvsjgyzuyypuqnjc11.jpg

 

در جولای سال 2008 انتشار مقاله ای در روزنامه محلی مونتاک واقع در نیویورک به همراه یک عکس منجر به پخش شایعه هیولای مونتاک شد . در این مقاله جنازه موجودی عجیب و ترسناک نشان داده می شد که به گفته این روزنامه در سواحل مونتاک پیدا شده بود . نکته جالب اینجاست که اگر چه صحت این موضوع هیچ وقت تایید نشد ، اما هیچ خبر و اطلاعیه ای هم در نفی آن منتشر نشد و هنوز هم هیچ کس نمی داند که آیا این موجود ترسناک واقعاً وجود داشته و در این صورت چه اسمی می توان برای آن گذاشت ؟ یک راکون ؟ یک لاک پشت دریایی بدون لاک ؟ یا یک سگ بوکسور !


2 – چگونه آیپادتان را با یک پیاز شارژ کنید (2007)

 

up6lr68hc9kqwd1zrdo5.jpg

 

یکی از خنده دار ترین شوخی های وبی را سایت Household Hacker پخش کرده است . این

سایت فیلمی را در یوتیوب منتشر کرد که نشان می داد چطور می توان یک دستگاه آی پاد را

تنها با یک پیاز شارژ کرد ! نکته جالب این بود که آنقدر در این ویدیو دلایل علمی و منطقی برای

این موضوع بیان می شود که در نگاه اول کاملاً باور پذیر است و به همین دلیل بود که این

آموزش در ده ها روزنامه به چاپ رسید و کلی از ملت آیپاد هایشان را به پیاز وصل کردند . اما

بعد از گذشته یک هفته این سایت نوشت : سر کار بودی داداش!

 

بقيه ادامه مطلب...



:: بازدید از این مطلب : 636
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 27 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

دومیلیون بهم قرض بده، تا آخر سال یه دوقلو به دنیا میآریم و پولت رو پس میدم !

(به دنبال اعلام دولت مبنی بر دایر کردن صندوق آتیه فرزندان) 

 

در سال نو همتی برتر و کوششی مضاعف در کارتان را آرزو دارم . 

 دارم فکر می کنم چرا الان خوابی؟؟!!مگه سال کار مضاعف نیست؟؟

پس کارگری مثل تو الان باید سر کار باشه نه مثل خرس خوابیده باشه 


 

فروش فوق العاده انواع کلنگ با قیمت استثنایی ویزه شما عمله های محترم

سال کار مضاعف خدمت شما تبریک عرض میکنم 

 


خیزید که ایثار مضاعف بکنیم / عید آمده دیدار مضاعف بکنیم

با عزم قوی ، ضعف به دل ره ندهیم / با همت خود
کار مضاعف بکنیم . . . 

 



:: بازدید از این مطلب : 616
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 26 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

این هم چند تا اس ام اس باحال برا شما دوستان باحال 

 

لبخند راهی است برای زیبا شدن ........................
تو نیشت رو ببند !!!!فایده نداره!!!!

 

نفرین سال 2010:الهی شتر به زور ازت لب بگیره

 

از دوری تو هم سوخت دلم هم جگرم
با دوری خود دو گانه سوزم کردی

 

تو مثل یک تصادف وحشتناکی!
کشته مرده زیاد داری

 

خیلی پستی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وبلندی باید رفت تابه گلی چون تورسید.

 

از شب پرسیدم چه بنویسم برای کسی که دوستش دارم؟ گفت: بی تو فردایی ندارم.

 

به نام آنکه طاووس را آفرید تا بوقلمونی مثل تو قیافه نگیره!!!!!!!

 

شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نکن گرچه دور افتاده ام اما فراموشم نکن..

 

کبوتره مست میکنه بجای نامه امیل میرسونه

خبر فوری: هواپیمای تهران - شیراز سالم به زمین نشست!
کارشناسان در پی بررسی علت این ماجرا هستند.
 

 


 

ادامش ادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 639
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 26 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

عشق یعنی هیچ وقت از نگاه کردنش سیر نشی
حتی اگه اون نبیندت
تنهایی آدم ها به عمق دریاست ، ولی پر کردنش با یک لیوان محبت کافیه . . .
دستم بوی گل میداد، مرا به جرم چیدن گل محكوم كردند
اما
هیچكس فكر نكرد كه شاید من یك گل كاشته باشم.....
مثل ساحل آرام باش
تا مثل دریا بیقرارت باشند...
زندگی اگر هزار بار دیگر بود …
بار دیگر تو ، بار دیگر تو ، بار دیگر تو . . .
شنیدم بوسه پلی است میان قهر و آشتی...
طالب شدم هی قهر کنیم هی آشتی!
شکست فرصتی مناسب برای شروعی مجدد و هوشمندانه تر است .
هیچ چیز واقعا خراب نیست !! حتی ساعتی كه از كار افتاده , دو بار در روز زمان را درست نشان می دهد .
چه زیباست زندگانی در کنار انسانهایی که به دور از نیازند..
آنانکه نه ترسی به دل دارند ، نه خاشاکی در قلب و نه چشمی بر مال،
فقط
حرفهایی برای نگفتن دارند!....
اگر خدا آرزویی را در دل تو انداخت بدان كه توانایی رسیدن به آن را در تو دیده است
سرزمین کوچک من بازوان توست... ای کاش تنگ تر شود این سرزمین بر من..!!

نظر یادتون نرهها



:: بازدید از این مطلب : 639
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 26 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

چشم‌هايتان را باز مي‌كنيد.
متوجه مي‌شويد در بيمارستان هستيد.
پاها و دست‌هايتان را بررسي مي‌كنيد.
خوشحال مي‌شويد كه بدن‌تان را گچ نگرفته‌اند و سالم هستيد.
دكمه زنگ كنار تخت را فشار مي‌دهيد.
چند ثانيه بعد پرستار وارد اتاق مي‌شود و سلام مي‌كند.
به او مي‌گوييد، گوشی موبايل‌تان را مي‌خواهيد.
از اين ‌كه به خاطر يك تصادف كوچك در بيمارستان بستري شده‌ايد و از كارهايتان عقب مانده‌ايد عصباني هستيد.
پرستار، موبايل را مي‌آورد.
دكمه آن را مي‌زنيد، اما روشن نمي‌شود.
مطمئن می‌ شويد باتری‌اش شارژ ندارد.
دكمه زنگ را فشار مي‌دهيد.
پرستار مي‌آيد.
«ببخشيد! من موبايلم شارژ نداره. می ‌شه لطفا يه شارژر براش بياريد؟»
«متاسفم. شارژر اين مدل گوشی رو نداريم»
«يعنی بين همكاراتون كسی شارژر فيش كوچك نوكيا نداره؟»
«از 10سال پيش ديگه توليد نمي‌شه. شركت‌های سازنده موبايل برای يك فيش شارژر جديد به توافق رسيدن كه در همه گوشی‌ها مشتركه»
«10سال چيه؟ من اين گوشی رو هفته پيش خريدم
«شما گوشي تون رو يك هفته پيش از تصادف خريدين؛ قبل از اين‌كه به كما بريد».
«كما؟!»

باورتان نمي‌شود كه در اسفند 1387 به كما رفته‌ايد و تيرماه 1412 به هوش آمده‌ايد.
مطمئن هستيد كه نه می توانيد به محل كارتان بازگرديد و نه خانه‌ای برايتان باقي مانده است.
چون قسط آن را هر ماه مي‌پرداختيد و بعد از گذشت اين همه سال، حتما بوسيله بانك مصادره شده است.
از پرستار خواهش می ‌كنيد تا زودتر

 


 

ادامشو می خوایی؟...برو ادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 646
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 26 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

دختر بودن یعنی ؟



دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...

دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت

دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر و خاله وعمه ت هستن

دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي ؟ "

دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون ؟"

        بقيه ادامه مطلب...      

 نظر بديد ثواب داره  

 ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 893
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 20 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :


باراک اوباما، در 3 سالگی همراه با پدربزرگش - سال 1965

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

...بقيه ادامه مطلب
....[{EzRaEel}]....  
  
 


:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مهر: یک شرکت آمریکایی در تحقیق جالبی مغز گروهی از داوطلبان را در زمانی که مشغول تماشای یک سری از فیلمهای سینمایی بودند کنترل کرده و واکنش مغز این تماشاچیان را نسبت به ژانرهای مختلف فیلم مورد کاوش قرار داده است.

شرکت "مایند- سینگ" با استفاده از تکنیک روزنانس مغناطیسی واکنش مغز گروهی از داوطلبان را در زمان تماشای فیلمهای سینمایی بررسی کرده است. در این تحقیق، داوطلبان یکسری از فیلمهای سینمایی را در ژانرهای مختلف تماشا کردند و همزمان پاسخ احساسی مغز آنها به تصاویر سینمایی مورد کنترل قرار گرفت. در همین رابطه مجله Wired طبقه بندی 10 فیلم سینمایی که بیشترین واکنش احساسی مغز را برانگیخته اند براساس این تحقیق منتشر کرده است:


لعنتی های بی آبرو - اثر کوئینتین تارانتینو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

...بقيه ادامه مطلب
....[{EzRaEel}]....  
  
 


:: بازدید از این مطلب : 826
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

...بقيه ادامه مطلب
....[{EzRaEel}]....  
  
 


:: بازدید از این مطلب : 618
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

...بقيه ادامه مطلب
....[{EzRaEel}]....  
  
 


:: بازدید از این مطلب : 861
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

يه روز تصمیم گرفتم بخاطر مشكلاتم خودم رو از بالای ساختمان پرت کنم پایین ...

...........

..........

.........

........

.......

......

.....

....

...

..

.

طبقه دهم زوجی رو دیدم که به شدت با هم مشجاره می کردن...

http://marshal-modern.ir/Archive/12225.aspx

 

 

 

طبقه نهم پیتر رو دیدم که مثل همیشه تنها بود و گریه می کرد

http://marshal-modern.ir/Archive/12223.aspx

...بقيه ادامه مطلب

....[{EzRaEel}]....  

  



:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

پروفسور مقابل کلاس فلسفه خود ایستاد و چندشیء رو روی میز گذاشت. وقتی کلاس شروع شد، بدون
هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ سس مایونز روبرداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف
کرد.بعد از شاگردان خود پرسید که آیا این ظرف پر است؟ و همه موافقت کردند. سپس پروفسور ظرفی
از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها
در بین مناطق باز بین توپهای گلف قرار گرفتند؛و سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف
پر است؟ و باز همگی موافقت کردند. بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه
ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی روپر کردند. او یکبار دیگر پرسید که آیا ظرف پر
است و دانشجویان یکصدا گفتند: 'بله'. بعدپروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز
برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد.در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر
می کنم!' همه دانشجویان خندیدند. در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: ' حالا من
می خوام که متوجه این مطلب بشین که :   این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین
چیزها در زندگی شما هستند: خدا، خانواده تان،فرزندانتان، سلامتیتان، دوستانتان و مهمترین
علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر ازبین بروند ولی اینها بمانند، باز زندگیتان
پای برجا خواهد بود. سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کارتان، خانه تان و
ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده.' پروفسور ادامه داد: 'اگر اول ماسه ها
 رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست
عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پاافتاده صرف کنین،
دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای
شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ
پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین. همیشه
زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین. اول مواظب توپهای
گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه
چیزها همون ماسه ها هستند.' یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: 'پس دو فنجان قهوه چه
معنی داشتند؟' پروفسور لبخند زد و گفت: 'خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به
شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدرشلوغ و پر مشغله ست، همیشه در اون جایی برای دو

فنجان قهوه ، برای صرف با یک دوست هست.



:: بازدید از این مطلب : 644
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

خفاش بودن آسان نیست! دراکولا، بیماری‌هاری، دندان‌های نیش بزرگ و تیز، و این واقعیت که آنها به طور وارونه می‌خوابند، سبب ترس در بسیاری از افراد می‌شود. اما با مطالبی که در این نوشتار خواهید خواند، در خواهید یافت که خفاش‌ها مخلوقات شگفت انگیز خداوند هستند، گرچه غذایشان حشرات، میوه‌ها، البته گاهی خون است!

http://www.marshal-modern.ir/Archive/2010/4/5/khoffash.gif

1- خفاش‌ها تنها پستاندارانی هستند که پرواز می‌کنند

آنها بال‌های بسیار ظریفی دارند و در اصطلاح هوایی، به آنها ورقه هوایی (ایر فویل) گفته می‌شود. قدرتی که سبب حرکت خفاش به جلو می‌شود، پیشرانش نام دارد.

 

بقيه ادامه مطلب...
 
  ....[{EzRaEel}]....
 


:: بازدید از این مطلب : 585
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 17 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

 

 

 

روز اول 

 

 

پسر: سلام

دختر : سلام

پسر: چطوری؟

دختر : بد نیستم مرسی
 


هفته اول

پسر: سلام

دختر : علیک سلام

پسر: چطوری؟

دختر : بد نیستم مرسی . تو چطوری؟

 

 

هفته دوم

پسر: سلام

دختر : علیک سلام . چطوری؟

پسر: قربانت . بد نیستم . تو چطوری؟

دختر : مرسی .... خوبم

 

بقيه ادامه مطلب...

  ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 711
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 17 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

 

                                                       بقيه ادامه مطلب...

                                                      

                                                         ....[{EzRaEel}]....

 

 



:: بازدید از این مطلب : 687
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

چــرا، برای یه آدرس اینترنتی به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو قرار دادند؟!

چــرا، ساعتها در صف دریافت چند پاكت شیرسوبسیدی می ایستیم، آنهم با تفاوت قیمتی ناچیز با شیر آزاد، ولی تحمل یك ثانیه دیر حركت كردن راننده جلویمان را پشت چراغ راهنمایی نداریم؟!

چــرا، در رستوران برای پرداخت صورت حساب بشدت تعارف می كنیم تا جایی كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولی در اولین فرصت میهمانمان را متهم به گدا صفتی می كنیم؟!

چــرا، غربی ها سالها تلاش می كنند و خودرو طراحی می كنند، ولی ما آنرا، با حذف تعدادی از امکانات و تجهیزات جانبی، ساده میسازیم و می فروشیم؟!

                                                  
    
                                                         بقيه ادامه مطلب...
                                                      
                                                         ....[{EzRaEel}]....
 
 
 
 


:: بازدید از این مطلب : 652
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

همانطور كه ميدانيد كره شمالي رابطه خوبي با آمريكا نداره مخصوصا در سال 2009 به اوج خودش رسيد به طوري كه حتي تا پاي جنگ نيز كشيده شد از زماني كه كره شمالي در مورد مسائل هسته اي سر ناسازگاري با آمريكا برداشت اين موضوع حساس و حساس تر شد هر چند زياده خواهي آمريكا و حس فرمانروايي اش نيز كم تاثير نيست و نبايد آن را ناديده گرفت . در كره شمالي نيز به همين منظور تصاويري نمادين از سربازان آمريكايي به تصوير كشيده شده است كه به نظر مي ايد اتفاقات جنگ جهاني گذشته ميباشد كه در اين تصاوير سربازان آمريكايي را افراد آدم كش بي رحم و ناجوانمرد نشان ميدهد كه در ادامه مي توانيد برخي از اين تصاوير را ملاحظه كنيد
 


www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌


www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

                                                       بقيه ادامه مطلب...
                                                      
                                                         ....[{EzRaEel}]....
 
 


:: بازدید از این مطلب : 613
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

اغلب کسانی که تجربه اقامت در هتل‌ها را داشته‌اند، مهمترین ویژگی این اماکن برای برخورداری از اوقاتی خوش و راحت را تمیزی هتل‌ها،‌داشتن سیستم صوتی و تصویری و مخابراتی مناسب، حمام گرم و اتاقی مشرف به مناظری دلپذیر و زیبا می‌دانند.

آنچه در ادامه می‌آید، فهرست و معرفی 10 هتل گرانقیمت و در عین حال مجلل و مرفه‌ای است که در حال حاضر بر قله پرهزینه‌ترین هتل‌های جهان ایستاده‌اند.


 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌


10- امپریال سوئیت، پاریس:

هتل امپریال سوئیت پاریس که مساحتی 750 فوت مربعی را در بر گرفته، در طبقه دوم ساختمان هوس مانیان (Haussmanian) پارک هیدت وندوم قرار دارد. از ویژگی‌های این هتل سقف بلند آن بوده و اتاق نهارخوری و آشپزخانه‌ای کوچک از جمله قسمت‌های هر یک از سوئیت‌های آن به شمار می‌رود. علاوه بر آن، وجود حوضچه‌های آب گرم و اتاق بخار و یک استخر کوچک نیز امکانات دیگری را نیز به هر یک از سوئیت‌ها افزوده است. این هتل با این امکانات شبی 15 هزار دلار قیمت دارد.
 

                                                       بقيه ادامه مطلب...
                                                      
                                                         ....[{EzRaEel}]....
 
 


:: بازدید از این مطلب : 565
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

                                                       بقيه ادامه مطلب...
                                                      
                                                         ....[{EzRaEel}]....
 
 


:: بازدید از این مطلب : 638
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

                                                       بقيه ادامه مطلب...
                                                      
                                                         ....[{EzRaEel}]....
 
 



:: بازدید از این مطلب : 636
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پبدا کرده بود.
اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net




زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ می شد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم
بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

                                                       بقيه ادامه مطلب...
                                                      
                                                         ....[{EzRaEel}]....
 


 



:: بازدید از این مطلب : 732
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

قطعه گم شده تنها نشسته بود ...
در انتظار کسی که از راه برسد
و او را با خود جایی ببرد
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net



بعضی ها با او جور در می آمدند ...
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net



اما نمی توانستند قل بخورند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
                                                        بقيه ادامه مطلب...

                                                         ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 707
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

بخاطر استقلال پایم را از دست دادم!

جذاب ترین گروه ایرانی | WarningTM.ORG

 

شمردن پول روحیه انسان را بالا می‌برد!

جذاب ترین گروه ایرانی | WarningTM.ORG

 

                                                               بقيه ادامه مطلب....

                                                                 ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 694
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

جذاب ترین گروه ایرانی | WarningTM.ORG

 

 

استادي درشروع کلاس درس، ليواني پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببينند. بعد از شاگردان پرسيد:

به نظر شما وزن اين ليوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمي دانم دقيقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من اين است: اگر من اين ليوان آب را چند دقيقه همين طور نگه دارم، چه اتفاقي خواهد افتاد؟

 

 

                                    بقيه ادامه مطلب...

                                     ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 687
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 زنی با سر و صورت کبود و زخمی  سراغ دکتر روانشناس میره ...

دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟

خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
 
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.

دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!

خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!

 

دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !!!  



:: بازدید از این مطلب : 806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :
جرالدین دخترم، از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. اما تو کجایی؟ در پاریس روی صحنه ی تئاتر پر شکوه شانزه لیزه... این را می دانم و چنان است که در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدمهایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پر شکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است.
جرالدین، در نقش ستاره باش اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند تو را فرصت هوشیاری داد، بنشین و نامه ام را بخوان... من پدر تو هستم. امروز نوبت توست که هنرنمایی کنی و به اوج افتخار برسی. امروز نوبت توست که صدای کف زدنهای تماشاگران تو را به آسمانها ببرد. به آسمانها برو ولی گاهی هم روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن. زندگی آنان که با شکم گرسنه، در حالی که پاهایشان از بینوایی می لرزد و هنرنمایی می کند. من خود یکی از ایشان بودم.
جرالدین دخترم، تو مرا درست نمی شناسی. در آن شبهای بس دور با تو قصه ها بسیار گفتم اما غصه های خود را هرگز نگفتم. آن هم داستانی شنیدنی است. داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه می گیرد. این داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام. من درد نابسامانی را کشیده ام. و از اینها بالاتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند. اما سکه ی صدقه ی آن رهگذر که غرورش را خرد نمی کند رانیز احساس کرده ام. با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آن که بمیرند حرفی نباید زد. داستان من به کار نمی آید. از تو حرف بزنم. به دنبال نام تو نام من است.
چاپلین، جرالدین دخترم، دنیایی که تو در آن زندگی می کنی دنیای هنرپیشگی و موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر بیرون می آیی، آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن. ولی حال آن راننده تاکسی را که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار.....
به نماینده خود در پاریس دستور داده ام فقط وجه این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا بپردازد. اما برای خرجهای دیگرت، باید برای آن صورت حساب بفرستی.....

                                                        بقيه ادامه مطلب...

                                                       ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 793
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور عوضی رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:

                                بقيه ادامه مطلب...                                       

                                ....[{EzRaEel}]....

 

  1.  اینجا یک نظام پزشکی احمقانه داره که آدمها رو همین طور بی دلیل مجانی معالجه می کنه. مثلا اگر برین بیمارستان هزینه ویزیت دکتر، معالجات، عمل جراحی، اتاق بیمار، غذا و داروی بیمار و خیلی چیزهای دیگه رو دولت می ده. آخه جون من کدوم کشور خراب شده ای یه همچه کار احمقانه ای می کنه. تازه تو اکثر اتاقهای بیمارستانها تلویزیون هست. برای بچه ها وسایل بازی هست. برای همراهان اتاق انتظار هست که گاهی وقتها هم توش قهوه و شکلات مجانی گذاشتن. از همه بدتر اینکه مریض چون قرار نیست پول بده می تونه آزادنه در محیط بیمارستان بچرخه. ساعت ملاقات هم به طرز احمقانه ای معمولا از صبح شروع میشه تا شب.


     
  2. اکثر پیاده روها و خیابونهای شهرها پر از چمنه. آدم حالش بهم می خوره اینقدر سبزی می بینه. اَه. آخه اینم شد کار. بدتر اینکه هی شهرداری میاد سر این چمنها رو می زنه و مرتبشون می کنه. تازه اینجا این قدر پارک و بوستان هست که آدم نمی دونه کدومشون رو بره. این یکی که خیلی بده. آخه آدم گیج میشه و گیجی هم برای سلامتی مضره.



:: بازدید از این مطلب : 729
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

 

بقيه ادامه مطلب...

 ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 666
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

بقيه ادامه مطلب

    ....[{EzRaEel}]....

 



:: بازدید از این مطلب : 576
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

روزی پسر بچه ای نزد شیوانا رفت (در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت ودانایی می دانستند) و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید ."
 
شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودندو کاهن معبد نیز با غرور وخونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.
 
شیوانا بهسراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بتاعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد.
 
شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهنمعبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظماو را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.
 
شیوانا تبسمی کرد و گفت : " اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلا کش گرفتهای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیمگرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفتهاست که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی بهجای کاهن دخترت را قربانی کنی . هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطرسرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد ! "
 
زن لختی مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاهدرحالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید.اماهیچ اثری از کاهن معبد نبود! می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!!

 

                                                              ....[{EzRaEel}]....



:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 بغل عكسها زده كه تبليغ چي هست

http://up.vatandownload.com/images/0argst7qie9ifxyesvxh.jpg

 

http://up.vatandownload.com/images/0argst7qie9ifxyesvxh.jpg

بقيه ادامه مطلب

 

....[{EzRaEel}]....  

 



:: بازدید از این مطلب : 714
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

اولی: دکتر بهم گفته موقع کار کردن سیگار نکشم.
دومی: خوب شد، پس حالا دیگه سیگار نمی کشی.
اولی: نه حالا دیگه کار نمیکنم

اصفهانيه داشته روي خودش يخ ميريخته. ميگن چرا اين كار رو ميكني؟ ميگه ميخوام سرما بخورم. ميگن چرا؟! ميگه: آخه يه آمپول پني سيلين دارم، تاريخ مصرفش داره ميگذره! 


 

يه آبادانيه وسط خيابون ايستاده بوده يه هو مي بينه سيل داره همه جا رو مي گيره . عينک ريبونشو در مي آره مي زاره رو دمپايي ابريش هل مي ده رو آب مي گه تو خودته نجات بده مو يه خاکي تو سروم مي کنم !
  

یه تهرانیه و آبادانیه رو داشتن اعدام میگردن تهرانیه مثل بید میلرزید
آبادانیه با خونسردیه تمام نگاهی کرد به تهرانیه و گفت: کا مگه بار اولته!!
؟ 

تو قزوین توی صف نانوایی یکی رو برق میگیره همه میمیرن...! 


 تركه میگه عجيبه!
بهش میگن چی عجيبه؟
میگه : ۱۰۰هزار تا تماشاچی ، ۲۲تا بازيكن ، ۴ تا داور ، عجيبه
میگن چی عجيبه؟
میگه : ۱۰۰هزارتا تماشاچی ، ۲۲تا بازيكن ، ۴تا داور ، عجيبه
میگن : آخه چيش عجيبه؟
میگه : گنجشك همه رو ول كرده ، اومده رو من ريده

به یه لر میگن زبون لری چه جوریه؟ میگه فارسی بلدی؟ میگه آره. میگه برین توش میشه لری!!!

رشتیه وانت میخره پشت وانته مینویسه:رسوای عالم مادر!!! 

به لره میگن عاشورا چه روزیه ؟
میگه : روز جهانی شربت

 هواپيما داشته از شهر تركها ميرفته پاريس، وسطاي راه يهو صداي خلبان از بلندگوها مياد: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ..مسافران ليسنينگ! موتور چپ هواپيما از كار افتاده، ولي شما هيچ نترسيد! من خودم واردم، هواپيما رو سالم ميشونم. يك مدت ميگذره، دوباره صداي خلبان از بلندگوها مياد كه: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ..مسافران ليسنينگ! موتور راست هواپيما هم از كار افتاده، ولي شما هيچ نترسيد! من خودم كلي تجربه دارم، تا فرودگاه بعدي هم راهي نيست، هواپيما رو سالم ميشونم. باز يك مدت هواپيما دور خودش ميچرخه، دوباره صداي خلبان از بلندگوها مياد كه: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ..مسافران ليسنينگ! همين الان دم هواپيما كنده شد، ولي شما هيچ نترسيد! من خودم هواپيما رو ميشونم. يك ده دقيقه مي‌گذره، دوباره صداي خلبان از بلندگوها مياد كه: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ... مسافران ريپيد افتر مي! اَشهداَن‌لااله‌الله!...   

  اصفهانيه قله اورست رو فتح كرد.بهش ميگن انگيزه ات چي بود؟؟ ميگه خدا لعنت كنه كسي رو كه گفت اون بالا نذري ميدن.

 

نظر بدین



:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 15 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: ”سهم منو بده...“ دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: ”سهم منو بده....“ و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“ دنیا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“!!
 
 هر كس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.

 به هر كاری كه دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.
 
 تنها راه تغییر عادتها، تكرار رفتارهای تازه است.
 
درستكارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتا اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.

 برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه كن كنید.
از مهم ترین كارهایی كه به عنوان یك آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست كه گهگاه به شادمانی دوران كودكی برگردید.
 
 درون تو مشتی گوشت قرمز است كه دیدنش تو را با خودت مواجه نمی كند. تو لابلای آن گوشتهای قرمز درونت نیستی. آنجا را نگرد. خودت را در آرزوهایت خواهی یافت.

 اگر مختارید كه بین حق به جانب بودن و مهربانی یكی را انتخاب كنید، مهربانی را انتخاب كنید.
دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو.



:: بازدید از این مطلب : 824
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 15 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا
سالگرد ازدواج
1) زن :عزيزم اميد وارم هميشه عاشق بمانيم وشمع زندگيمان نوراني باشد.
2) مرد: عزيزم کي نوبت کيک مي شه؟

 

*****
روز زن
1)زن : عزيزم مهم نيست هيچ هديه اي برام نخريدي يک بوس کافيه
2)مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم اشپزي تو عاليه عزيزم (شام چي داريم؟)
*******

روز مرد
1) زن :واي عزيزم اصلا قابلتو نداره کاش مي تونستم هديه بهتري بگيرم.
2) مرد:حالا اشکال نداره عزيزم سال ديگه جبران مي کني (چه بوي غذايي مي ياد)

*****
40 روز بعد از تولد بچه
1) زن:واي ماماني بازم گرسنه هستي , (عزيزم شير خشک بچه رو نديدي)
2)مرد: با دهان پر(نه عزيزم نديدم , راستي عزيزم شير خشک چرا اينقدر خوشمزه است)
******

40 سال بعد
1)زن :عزيزم شمع زندگيمون داره بي فروغ ميشه ما پير شديم
2)مرد :يعني ديگه کيک نخوريم
******

2 ثانيه قبل از مرگ
1) زن :عزيزم هميشه دوستت داشتم
2) مرد: گشنمه
*****

وصيت نامه
1) زن: کاش مجال بيشتري بود تا درميان عزيزانم مي بودم ونثارشان مي کردم تمام زندگي ام را!!
2) مرد:شب هفتم قرمه سبزي بديد
*****

اون دنيا
1)زن : خطاب به فرشته ي مسول :خواهش مي کنم ما را از هم جدانکنيد , نه نه عزيزم , خدايا به خاطر من(((وسر انجام موافقت مي شه مرد از جهنم بره بهشت )))
2)مرد :خطاب به دربان جهنم: حالا توي بهشت شام چي ميدن



:: بازدید از این مطلب : 688
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 15 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شاهین ناجا

سلام دوستان این چند وقت دلمون واستون تنگ شده بود آخه کلا loxblogخراب شده بود اما  عزممون رو جمع کردیم بترکونیم عیدتونم مبارک



:: بازدید از این مطلب : 703
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 15 فروردين 1389 | نظرات ()